داستان شکلگیری فونتگاه
در زمانی که در دانشگاه تهران در حال تحصیل بودم، سر در آوردن از طراحی تایپ لاتین یکی از جذابترین موضوعاتی بود که در سایت دانشکده هنرهای زیبا مشغول به آن بودم. کارم دانلود کردن وبسایتهای تایپوگرافی و رفتن به خانه و خواندن آنها بود. وسعت اطلاعاتی که در اینترنت برای یاد گرفتن طراحی تایپ لاتین وجود دارد باورنکردنی بود. علاقهی شدیدم باعث شد که تصمیم بگیرم که در نهایت برای پروژهی فارغالتحصیلی از رشتهی گرافیک یک تایپفیس طراحی کنم. تایپفیسی که برای متن فارسی باشد و روانتر از هر حروفی باشد که تا بحال خواندهام. اسم این تایپفیس را «حریر» گذاشتم. در طراحی این تایپفیس نه تنها از راهنماییهای استاد صداقت جباری بهره گرفتم، بلکه نتیجهی نهایی برآیندی از نقدهای کسانی بود که در آن زمان با آنها همصحبت بودیم و تا میتوانستم از نظرات طراحان گرافیک استفاده کردم.
اما داستان راهی که من و رضا غفاری شروع کردیم که امروز به این وبسایت ختم شده است از کلاسی در مدرسهی ویژه شروع شد که همزمان با پروژهی پایاننامهی من راهاندازی شد. مدرسهی ویژه یک مدرسهی خصوصی طراحی گرافیک بود با معلمانی که به جرأت میتوان گفت نمونهای از بهترین طراحانی بودند که میتوانستند در یک مدرسه هنری جمع شوند و طراحی گرافیک را آموزش دهند. از نمونه اساتید آن دوره میتوانم به رضا عابدینی و فرهاد فزونی اشاره کنم. اما رفتن من به مدرسه ویژه برای شرکت در یک کلاس منحصر به فرد بود که اولین دورهی آن بخاطر اشتیاق دانشجوهای دورهی گرافیک برگزار میشد و من فقط چند ماه آخر به جمع آنها پیوستم. این دوره توسط دامون خانجانزاده برای آموزش طراحی حروف راهاندازی شده بود. نه تنها رضا غفاری بلکه بسیاری از دوستان صمیمی خودم را من در این دوره پیدا کردم.
تصاویر کلاس طراحی حروف در مدرسهی ویژه – سال ۱۳۸۸
این دوره «طراحی حروف فارسی» نام داشت و ما طراحیهایی که بر روی کاغذ پوستی انجام میدادیم را برای نقد هر جلسه پیش استاد میبردیم و ایشان با دقت بسیار بالایی نقد میکردند. با اینکه دید من نسبت به استاد تفاوتهایی داشت اما مهمترین چیزی که در این دوره از ایشون یاد گرفتم، ایده گرفتن از خوشنویسی بود. اینکه چگونه میتوان قوسهای خوشنویسی را روی یک اسکلت جدید پیاده کرد و چقدر یک تغییر کوچک در قوسها دید من را به کل یک مجموعه حروف عوض میکرد. در این دوره ما آنقدر به قوسها اعتیاد پیدا کرده بودیم که خط کش پیستوله خریدیم تا بتوانیم با دقت بالاتری آنها را روی کاغذ بکشیم. من بیشتر از دو یا سه پیستوله نداشتم اما رضا کلی پیستوله داشت و اگر به طراحیهای «سمیر» روی کاغذ پوستی نگاه کنید آنقدر دقیق با دست کشیده شدهاند انگار که چاپ شدهاند.
تصاویر پیستولههای رضا غفاری و طراحیهای کاغذ پوستی برای تایپفیس «سمیر»
بعد از این دوره یک نمایشگاه در خانهی هنرمندان برپا شد و کارهای دانشآموختگان مدرسهی ویژه به نمایش گذاشته شد. تایپفیس «حریر» و «سمیر» در اینجا برای اولین بار در معرض نمایش عمومی قرار گرفت.
تصویر نمایشگاه آثار دانش آموختگان مدرسهی ویژه در خانهی هنرمندان – سال ۱۳۸۹
رضا در سال ۱۳۸۹ در نخستين دوسالانه سرو نقرهای انجمن صنفی طراحان گرافیک ایران موفق به دریافت دیپلم افتخار سرو نقرهای برای طراحی تایپ فیس «سمير» شد. من در سال ۲۰۱۱ «حریر» را در مسابقهی لتر۲ که توسط انجمن بینالمللی تایپوگرافی برگزار میشد شرکت دادم. در نتیجه داوران تایپفیس «حریر» را در لیست بهترین تایپفیسهای دههی اخیر قرار دادند که شامل ۵۳ خانواده حروف در سیستمهای نوشتار مختلف میشد. این اتفاق مسیر زندگیم را تغییر داد.
تصویر راست: پوستر تایپفیس «حریر» در مسابقه لتر۲
تصویر چپ: لوح تقدیر تایپفیس «سمیر» در سرو نقرهای
پیتر بیلاک که یکی از داوران مسابقه لتر۲ بود با من تماس گرفت و از من درخواست کرد که با او برای انتشار تایپفیس همکاری کنم. این اتفاق زمانی افتاد که تازه به سربازی اعزام شده بودم. در دوران سربازی زمانهایی که وقت میکردم برای کار کردن روی جزئیات «حریر» وقت میگذاشتم. با اینکه طراحی «حریر» تمام شده بود، آماده کردن آن برای فروش در وبسایت فروشگاه تیپوتک یک سال وقت برد. پیتر از تایپفیس «لاوا» برای قسمت لاتین استفاده کرد برای اینکه مانند «حریر» دارای اندازههای بصری بود. در سال ۱۴۰۱ برای تایپفیس «لاوا» یک بخش عربی جدیدی طراحی شد که حاصل همکاری من و رضاست که همچنین از نظرهای کریستین سارکیس نیز بهره برده است (در زمان نوشتن این مقاله، هنوز تایپفیس لاوا عربیک منتشر نشده است).
تمام این همکاری از طریق ایمیل و بدون اینکه ما تصویر هم را ببینیم یا صدای هم را بشنویم پیش رفت. همچنین اریک فان بلاکلند ابزارهایی که برای تولید فونت عربی نوشته بود را در اختیارم قرار داد. یکی از این ابزارها که برای کرنینگ بود و دیگری برای نمایش جای اعراب روی حروف نوشته شده بود. اینکه یک طراح میتواند برای کار خودش ابزار بسازد آنقدر برایم هیجان انگیز بود که تبدیل به یکی از آرزوهایم شد. آرزوی اینکه شاید روزی بتوانم ابزاری برای خودم بسازم و ایدههایی که برای خط فارسی دارم را از طریق آنها به واقعیت تبدیل کنم. این آرزو آنقدر دور از واقعیت نبود و در سالهای بعد از اتمام تحصیلاتم چندین ابزار مختص به تولید فونت عربی نوشتم که تعدادی از آنها را به صورت متن باز منتشر کردم.
تصویر راست: ابزار کرنینگ عربی در برنامهی روبوفونت که توسط اریک فان بلاکلند نوشته شد در سال ۲۰۱۰ میلادی.
تصویر چپ: ابزار مشابهی که توسط من در سال ۲۰۲۰ به صورت متن باز در گیتلب منتشر شد.
یک نکتهی جالبی که در پروژهی «حریر» یاد گرفتم از جایی شروع شد که پیتر از من درخواست کرد که اعداد لاتین را خودم برای «حریر» طراحی کنم. وقتی پیتر نتیجهی کار را دید گفت جالب شدهاند ولی خیلی تزئینی به نظر میآیند. برای اینکه سعی کرده بودم که حروف لاتین را به فارسی نزدیکتر کنم. مانند یک زاغی که میخواهد ادای کبکها را در بیاورد. در نهایت اعداد لاتینی که در تایپفیس «حریر» استفاده شدند از تایپفیس «لاوا» گرفته شد که به نظرم بسیار بهتر در متن کار میکنند. شاید بتوان طراحی تایپ را با جراحی پلاستیک مقایسه کرد. اگر حروف نسبت به عادت خواننده بیش از اندازه متفاوت باشند، تصویری نامانوس در ذهن او درست میکنند و این عادت در ناخودآگاه جمعی یک ملت وجود دارد. به طور مثال در ایران تایپفیسهایی استفاده میشوند که در بسیاری از کشورهای همسایه به این وسعت به چشم نمیخوردند و این سلیقهی خوانندههای هر منطقه را متفاوت میکند. این اولین درسی بود از پیتر یاد گرفتم، که همیشه مواظب باشم از کجا الهام میگیرم و هر شکلی لزومن اگر در یک سیستم نوشتار (یا حتی یک منطقهی جغرافیایی) جواب میدهد، لزومن در یک جای دیگر همان واکنش احساسی را بوجود نمیآورد.
تصویر فرآیند شکل گیری اعداد لاتین در تایپفیس «حریر»
بعد از انتشار «حریر» برای رشتهی فوق تایپمدیا در آکادمی سلطنتی هنرهای لاهه درخواست فرستادم. در این رشته پیتر و اریک فان بلاکلند (که برای انتشار تایپفیس حریر با هم همکاری کردیم) به عنوان استاد به دانشجویان آموزش میدهند. تجربهی تایپمدیا شاید یکی از بهترین سالهای زندگیم بود. نه تنها اساتیدی را ملاقات کردم که برایم مانند یک قهرمان بودند، بلکه دیدم که چقدر راحت هر چه را که میدانستند در اختیار ما قرار دادند و با من مانند یک همکار برخورد میکردند. اریک فان بلاکلند از یک ویژگی منحصر به فردی برخوردار است و آن قدرت نقد کردن کار است بدون آنکه سلیقهی خود را در قضاوت وارد کند. اگر از او سؤال میپرسیدم آنقدر دقیق جواب میداد که میتوانستم عمق دانشی که در طول سالها بدست آورده را متوجه شوم. یکی دیگر از معلمان به نام فِرِد اسمایرز وقتی به خوشنویسی ایرانی نگاه میکرد باور نمیکرد که این اشکال را بتوان با قلم نِی نوشت. او به من یاد داد که قدمت خوشنویسی فارسی و عربی بسیار بیشتر از لاتین است. تئوری من این است که خط لاتین بسیار زودتر ماشینی شد و این باعث شد که خوشنویسی کمتر در دنیای غرب رشد کند و در مقایسه با خط عربی آداب و دستورالعمل به این وسعت ندارد. یوست فان روسوم (برادر خویدو فان روسوم، خالق زبان برنامهنویسی پایتون) که اولین و مهمترین برنامهنویس کتابخانهی پایتون فونتتولز هست به ما پایتون را یاد داد. آنقدر پتانسیل در پایتون دیدم که به جای انجام دادن تمرینهای طراحی، غرق در نوشتن ابزار و کارهای عجیب غریب در درابات شدم (درابات برنامهای است برای تمرین پایتون که توسط خود یوست نوشته شده است).
تصویر راست: تصاویر از ویدئویی است که همراه با یاسپر ترا، همکلاسی هلندیام بعد از فارقالتحصیلی ساختیم.
تصویر چپ: نمونه تصاویری که در برنامهی درابات با استفاده از زبان برنامهنویسی پایتون ساختم.
پروژهی نهایی تایپفیس تجریش بود که هدفم در آن طراحی احساسی مشابه در حروف لاتین و فارسی بود، همچنین سعی بر این داشتم که هر دو خط حسی انسانی (بر خلاف حسی ماشین یا ساختارگرایانه) را تداعی کنند. این حس انسانی را از خوشنویسی گرفتم ولی نحوهی پیاده کردن آن در خط لاتین و فارسی متفاوت بود. در لاتین جزئیات حرکات قلم کمتر مشخص است ولی در فارسی این جزئیات بسیار واضحتر است که این باز به عادت خواننده بر میگردد. در لاتین به دلیل ماشینی شدن خط، جزئیات خوشنویسی قرنهاست که در حروف کوچک سربی خورده شده و از بین رفته است. اگر به نحوهی تکامل این دو خط در طول تاریخ نگاه کنیم حتی اسکلت حروف لاتین نیز بیشتر شبیه به ماشین است تا فارسی، بالاخص در مجموعه حروفی که برای متن استفاده شدهاند. این باعث میشود که وارد کردن جزئیات قلم در لاتین چشم را بزند ولی در فارسی زیبا به نظر میآیند. آن احساسی را که در یک خط میتوان انتقال داد گاهی اوقات در یک خط دیگر غیر ممکن است و منجر به نابود شدن صورت آن خط میشود. بعد از فارغالتحصیلی نمونههای تصاویر تایپفیس تجریش همراه با کار بقیه دانشجویان همکلاسی در وبسایت مخصوص به دورهی تحصیلی ما بارگذاری و در معرض دید عموم گذاشته شد.
تصاویر تایپفیس «تجریش» که در سال ۲۰۱۵ وبسایت مخصوص به دورهی تحصیلی ما بارگذاری و در معرض دید عموم گذاشته شد.
در هنگام تحصیلم در هلند، رضا با همکاری عادل فردوسیپور برای برنامهی نود، یک تایپفیس اختصاصی طراحی کرد. این پروژه یه چالش خیلی جالب داشت و آن این بود که نسخهی فاینال کات پرو که در این برنامهی تلویزیونی استفاده میشد قادر به نمایش درست برخی از فونتهای فارسی نبود و حروف فارسی را گسسته نمایش میداد؛ فونتهایی که از اوپنتایپ فیچرز برای نمایش خط عربی استفاده میکنند. من به جای استفاده از ویژگیهای عربی از طریق یه هک توانستم که این فونت را در این برنامه به کار بیندازم. رضا هم در طول این پروژه تغییراتی در نحوهی استفاده از فونتها در برنامهی نود داد که به بهتر شدن تایپوگرافی در این برنامه کمک کرد.
تصاویری از تایپفیس اختصاصی برنامه نود
بعد از تایپمدیا مشغول به کار با تایپفاندریهای مختلفی مانند تیپوتک و ایندینتایپفاندری شدم. از تایپفیسهایی که در این برهه طراحی کردم شاید دیودروم عربیک یکی از پر استفادهترینها باشد. این تایپفیس به سفارش «ساتیا راجپور هیت» که مدیر ایندینتایپفاندری است طراحی و منتشر شد. اتفاق عجیبی که در سالهای بعد از تایپمدیا شاهد آن بودم، منتشر شدن تایپفیسهایی در ایران بود که شباهتهای بسیار زیادی به تایپفیس تجریش داشتند. این موضوع من را به این فکر انداخت که برای انتشار کارهای خودم در ایران هر چه زودتر اقدام کنم. جدا از این راهاندازی یک تایپفاندری برای انتشار کارهایم یکی از آرزوهای دیرینهام بود. بعلاوه منابع مربوط به رشتهی تایپدیزاین و مقالات تایپوگرافی در زبان فارسی در اینترنت بسیار محدود است و جای خالی آن احساس میشود. در نتیجه من و رضا به توافق رسیدیم که وبسایتی را که تماشا میکنید راه بیندازیم.
تصویر راست: طراحی قسمت عربی تایپفیس دیودروم به سفارش شرکت هندی ITF
تصویر چپ: تایپفیس اختصاصی برای شرکت فرانسوی خودروسازی رنو به سفارش Black Foundry
دیزاین وبسایت توسط رضا انجام شد و من فقط در مورد اینکه به چه شکل و سبک و سیاقی وبسایت ساخته بشود رضا را راهنمایی کردم. تایپفیس «سمیر» و «اکران» اولین تایپفیسهایی هستند که آماده شدهاند ولی تایپفیسهایی بسیاری در راهند و به زودی آنها را منتشر خواهیم کرد. وبسایت فونتگاه نتیجهی چندین سال تلاش من و رضا برای دست یافتن به یک تصویر زیبا در تایپوگرافی فارسی (و خط عربی) است. لطفا این خبر را نیز برای تمامی کسانی که به تایپوگرافی علاقه دارند به اشتراک بگذارید. از پشتیبانی و تشویق شما برای راهاندازی این وبسایت تشکر میکنیم.
بهار سال ۱۴۰۱ ه.ش
بهمن اسلامی